اولين مرحله استفاده و بهرهمندى از قرآن كريم تلاوت آيات است كه در كنارش بايد مضامين آنها را خوب فهميد و سپس بدان عمل كرد. بايد سعى كنيم تلاوت ما شبيه تلاوت رسول اللّه (ص) باشد و مانند آن حضرت، عمق دل و جان خود را با قرآن پيوند زنيم؛ زيرا تمام رفتار و سنت و سيرت ايشان، از جمله تلاوتشان براى جامعه اسلامى اسوه حسنهاى است كه بايد بدان اقتدا كرد. «و لقد كان لكم فى رسول اللّه أسوة حسنة» (1) .
آغاز تلاوت بايد با استعاذه و پناهنده شدن به خداوند از شر وسوسههاى شيطان باشد چنانكه فرمود: «فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» (2) و در هنگام تلاوت، وقتى به آيات رحمت مىرسيم، با معناى آن آشنا شده و محتواى آن را كه همان رحمت مخصوص است از خداى سبحان مسئلت كنيم و آنگاه كه به آيات عذاب مىرسيم از خداى سبحان، آمرزش ، بخشايش و نجات طلب كنيم. چنين تلاوتى مىتواند گرد و غبار قلب تلاوت كننده را بزدايد.
با زبان و دهان آلوده نمىتوان قرآن طاهر را تلاوت كرد، از اين رو لازم است پيش از تلاوت به تطهير و تنظيف جسمى و معنوى دهان و زبان بپردازيم. بايد با مسواك كردن و مانند آن، فضاى دهان را تميز و نظيف نمود و با استغفار، بوى بد گناهانى مانند غذاى حرام و سخنان ناشايسته را زدود. باطن گناه جز تعفن و پليدى نيست، به همين دليل دستور فرمودهاند: «تعطّروا بالاستغفار لا تفضحنّكم روائح الذنوب» (3) يعنى با استغفر معطر شويد كه بوى بد گناهان، شما را رسوا نكند.
اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براى ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ماست، و با طهارت باطن و انس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمىشويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيه در شبانه روز، محروم نمىگرديم .
خداى سبحان رسول اللّه (ص) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفى كرده، مىفرمايد «ان وليّى اللّه الذى نزّل الكتاب و هو يتولى الصالحين» (4) اين آيه كريمه حاوى چند مطلب است: اول آنكه مىفرمايد خدا ولى رسول اللّه است «ان وليىّ اللّه» دوم آنكه همان خدايى ولى رسول اللّه است كه قرآن را نازل فرموده «الذى نزل الكتاب» و سوم آنكه خداوند متولى صالحين است «و هو يتولى الصالحين». با توجه به اين سه نكته مىفهميم كه راه اينكه خدا ولى انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا صالح نگرديم تحت ولايت اللّه نخواهيم بود و خدا هم تولى ما را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح هم انس با قرآن است. اين جمله كه مىفرمايد ولى رسول اللّه (ص)، خدايى است كه قرآن را نازل كرده، از باب تعليق حكم بر وصف مىباشد كه مشعر به عليت است؛ يعنى اگر كسى به قرآن عمل كند صالح مىشود و اگر خداوند بخواهد ولى كسى بشود، از راه قرآن ولايت و تدبير او را اعمال مىكند .
به همين دليل مىفرمايد: «فاقرءوا ما تيسر من القرآن» (5) آن مقدار كه براى شما ميّسر است قرآن تلاوت كنيد و با اين كتاب الهى مأنوس باشيد. حتى اگر معناى بعضى از آيات و سور براى شما روشن نشد، نگوييد خواندن بدون ادراك چه اثرى دارد. چون قرآن، كلام آدمى نيست كه اگر كسى معنايش را نداند خواندنش بىثمر باشد؛ بلكه نورى الهى است كه خواندن آن به تنهايى عبادت است گرچه به معنايش آگاهى نداشته باشيم.
قرآن حبل الهى است كه انس با آن و تدبر در آن و ايمان و عمل به آن، انسان را بالا مىبرد و به مقام صالحين، ملحق مىسازد تا مستقيماً تحت ولايت اللّه قرار گيرد. اگر انسان مشمول ولايت اللّه بود تمام امورش را خدا اداره مىكند و در آن مقام، ديگر هيچ راهى براى وسوسه و رخنه اهريمن نيست. خدا او را از تمام تيرگيها و تاريكيها نجات مىدهد و او را نورانى مىسازد «اللّه ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور» (6) چنين شخصى در بين امت با نور حركت مىكند يعنى در حالى كه حركت و بصيرت و سيرهاش روشن و روشنگر است «و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس» (7) .
«صالحين» در اين آيه، غير از «الذين امنوا و عملوا الصالحات» (8) است. اين صالحين ناظر به صلاح در «مقام ذات» است نه «مقام فعل». صالحين در مقام ذات يعنى ذواتى، به اندازهاى بالا آمدهاند كه ذاتشان صالح شده است. كار صالح چندان كاربردى ندارد ولى كارايى جان صالح كامل است. رسول اللّه (ص) و اهل بيت عصمت و طهارت (سلام اللّه عليهم) از صالحين هستند. خداى سبحان درباره بعضى از انبياى عظام فرموده كه در قيامت او به صالحين ملحق مىشود «و انه فى الاخر لمن الصالحين» (9) مقام ذات اگر صالح شود از او چيزى جز كار صالح صادر نمىشود ولى اگر ذات صالح نشد، ممكن است احياناً كار صالحى از او صادر نشود يا ناصالحى از او سر زند.
لازم است توجه شود كه بين قوس نزول و صعود فرق است ؛ زيرا به لحاظ قوس نزول، انسان كامل مانند حضرت رسول اكرم (ص) و نيز اهل بيت معصوم آن حضرت كه از جهت منزلت نورانى، يك حقيقتند آن ذوات مقدس همتاى قرآن كريمند، چون صادر اول و اولين كلام تكوينى خداوندند، نه آنكه تحت هدايت قرآن قرار گيرند، ولى به لحاظ قوس صعود، همه آن ذوات مقدس، همانند انسانهاى ديگر مكلفندو بايد تحت هدايت قرآن واقع شوند، آنان حداكثر بهره را از جهت علم و عمل از قرآن مىبرند تا صعودشان موازى نزولشان گردد، و ديگران چنين توفيقى را ندارند گرچه هر يك، سهمى از حمايت و هدايت قرآن را دارا خواهند بود .
قرآن درباره اثر تلاوت صحيح و همراه با تدبر، مىفرمايد:«الذين اتيناهم الكتاب يتلونه حقّ تلاوته اولئك يؤمنون به» (10) يعنى كسانى كه به آنان كتاب آسمانى داديم، در حالى كه آن را به درستى و خوبى تلاوت كنند، حتماً بدان ايمان مىآورند. حق تلاوت تنها اين نيست كه حركات و اعراب و سكونها و وقفها و قواعد تجويد حروف و كلمات رعايت شود بلكه همراه با آن، تدبر در معانى و فكر و تعقل و آمادگى براى تأثير پذيرى نيز لازم است .
نيز درباره پذيرش مؤمنان مىفرمايد: «اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايماناً» (11) يعنى مؤمنان راستين هنگام استماع و شنيدن آيات الهى، ايمان آنها افزوده مىگردد. نشانه تلاوت صحيح آن است كه در خواننده و شنونده اثرى حاصل شود و بر ايمانشان افزوده گردد. تلاوت قرآن به اندازهاى محترم و داراى اهميت است كه استماع و انصات نسبت به آن يا واجب است يا مستحب، چنانكه برخى از فقيهان اماميه در ذيل كريمه «اذا قرىء القران فاستمعوا له و أنصتوا» (12) فتوا دادهاند كه مستفاد از دو امر مزبور كه عبارت از استماع و انصات باشد وجوب است .
رسول اكرم (ص) در اهميت تلاوت قرآن مىفرمايد: «نوروا بيوتكم بتلاوة القرآن ولا تتخذوها قبوراً» (13) خانههاى خود را با تلاوت قرآن نورانى كنيد و خانهها را به صورت قبر و گورستان در نياوريد. كسى كه اهل قرآن نيست و به آن انس ندارد، مرده است و خانه او گور اوست. امام ششم (سلام اللّه عليه) فرمود: خانهاى كه قرآن در آن تلاوت شود نورانى است: «يتراءاه أهل السماء كما يتراءى أهل الارض الكواكب الدرى فى السماء» (14) يعنى همانگونه كه اهل زمين از ستارگان آسمان نور مىگيرند و آن اجرام آسمانى براى مردم زمين چشمگيرند، خانهاى كه در آن قرآن تلاوت مىشود براى اهل آسمانها چشمگير و درخشان است و آنها نيز از اين خانههاى نورانى كسب نور مىكنند.
[1] سوره احزاب، آيه 21
[2] سوره نحل، آيه 98
[3] بحار، جلد.93 ص 278
[4] سوره اعراف، آيه 196
[5] سوره مزمل، آيه 20
[6] سوره بقره، آيه 257
[7] سوره انعام، آيه 122
[8] سورها عصر، آيه 3
[9] سوره بقره، آيه 130
[10] سوره بقره، آيه 121
[11] سوره انفال، آيه 2
[12] سوره اعراف، آيه 204
[13] كافى، ج.2 ص 610
[14] همان.